"هنردرمانی برای چه کسانی مناسب است؟"
در بسیاری از موارد هنردرمانی درمان اصلی بسیاری از اختلالات و بیماریها نیست؛ از این مزیت برخوردار است که میتواند در کنار سایر درمانهای اصلی مانند درمانهای شناختی رفتاری و دارو درمانی و ... استفاده شود و عوارض ناشی از آن بیماری را کاهش یا بهبود دهد. به طور مثال هنردرمانی نمیتواند اختلالات روانی را درمان کند، اما میتواند در کنار دارو درمانی که برای کنترل بیماری استفاده میشود، برای درک بهتر بیمار به کار رود. به طور کلی می توان هنر درمانی را در مورد افراد زیر به کار برد:
کودکان:
هنردرمانی میتواند برای افرادی در تمامی گروههای سنی از کودکی تا سالمندی و بر طیف وسیعی از افراد با هر درجه سلامتی و یا با هر اختلال روانی به کار برده شود.
باور گسترده ای وجود دارد که هنردرمانی باید بیشتر در مورد کودکان استفاده شود چرا که بزرگسالان سیالی کلامی دارند و میتوانند از آنچه که آنها را اذیت میکند صحبت کنند. همچنین اگر محیط کودکی پر از تجربه های دردناک باشد، ممکن است باعث انواع مشکلات مختلف در فرد شود. از آنجا که این اختلالات در سطح پیش کلامی ایجاد و تثبیت می شوند. افراد مبتلا به این اختلالات واکنش خوبی به هنردرمانی نشان میدهند چرا که هنر درمانی میتواند به آنان در بیان، مشاهده و پذیرش حالات درونی پر آشوب کمک نماید. هنر به طور طبیعی بیشتر در کودکان مشاهده میشود و میتواند در درمان حتی قبل از اینکه کودک قادر باشد تجسمی کار کند کمک کننده باشد.
نوجوان:
نوجوانان به شدت به خودشان علاقمندند و از طریق نشان دادن دستاوردهایشان دنبال جلب توجه هستند یک درمانگر هنردرمانی میتواند در جلسات متعدد کمک خوبی برای کشف هویت در نوجوانان باشد.
نوجوانان عادی دوره ای از تغییرات سریع روانی به همراه احساسات به هم ریخته و تغییر ناگهانی خلق را میگذرانند و درباره تصویر بدنی شان آشفته و نگران میشوند، هنر راه امنی برای سازگاری با این تغییرات است.
نوجوانی همچنین زمانی برای دوباره تعریف کردن نقش خود در خانواده است و هنردرمانی خانوادگی میتواند به تمامی اعضا کمک کند تا با این تغییرات آرامش بیشتری کسب کنند.
بزرگسالان :
در مقایسه با کودکان و نوجوانان تمایل کمتری به استفاده از ابزارهای هنری دارند اما زمانی که توضیح داده میشود که روش دیگری برای حل مشکل شان وجود دارد و هنردرمانی فرایند درمان را تسهیل و تسریع میکند آن را قبول میکنند.
هنردرمانی همچنین برای بزرگسالان عادی که میخواهند کیفیت زندگی خود را بالا ببرند و هدف آنها رهایی از نشانه های روانی نیست؛ بلکه رشد شخصی است، جذاب است.
سالمندان:
دوران سالمندی ناگزیر با خود فقدانهای بالقوه و دردناکی را نذیر از دست دادن افراد، موقعیتها، نقشها، منابع بالقوه ذهنی و ... به همراه دارد.
افسردگی رایج ترین اختلال در این دوران است و هنردرمانی میتواند روش قدرتمندی علیه هجوم این سال ها باشد.
جنبه های حسی ابزارهای هنری و درست کردن چیزهای جدید و زیبا حس توانمندی را در این افراد به وجود می آورد (روبین، 1396).
افرادی که نمی توانند صحبت کنند:
هنر کانالی ارتباطی برای کسانی است که به هر دلیلی نمی توانند صحبت کنند؛ مانند افراد مبتلا به اوتیسم ،آفازی، افراد ناشنوا، افراد ناتوان ذهنی، دچار آسیب مغزی فراموشی و افرادی که دچار شوک روحی شده اند همچون کودکانی که نظاره گر حوادثی تلخ مانند قتل، جنایت یا تصادف بودند یا مورد تجاوز جسمی و جنسی قرار گرفته اند و تمایلی به صحبت کردن درباره آن موضوعات ندارند یا افرادی که زبان درمانگر را متوجه نمیشوند (مانند مهاجرانی که به تازگی مهاجرت کرده اند یا در کشوری مانند ایران به زبانهای مختلفی صحبت میکنند این افراد همیشه میتوانند با زبان جهانی رنگ و شکل صحبت کنند).
درمانجویان تدافعی:
هنر همچنین برای افرادی که قادر به حرف زدن هستند، اما نسبت به درمانهای کلامی مقاومت نشان میدهند بسیار تأثیر گذار است. به خصوص اگر سایر شیوه ها را امتحان کرده و با شکست مواجه شده باشند.
اگر فعالیتهای هنری به شیوه غیر درمانی ارائه شوند؛ حتی بیماران محتاط و متخاصم نیز می توانند محذوب هنر شوند. کسانی که به درمان کلامی مشکوک هستند و میترسند از اینکه درمانگر چه بسا با ذهن آنها بازی کند؛ ممکن است به جای حرف زدن بیشتر به استفاده از نقاشی با سفالگری تمایل داشته باشند (روبین، 1396).
معلولین جسمی:
هنر درمانی نمیتواند به افراد عقب مانده قوت درک ببخشد، نابینا را بینا کند یا ناشنوا را شنوا کند؛ اما میتواند به مبتلایان این معلولیتها راهی مهیج و لذت بخش ارائه بدهد تا از تجربه کردن جهان حسی لذت ببرند و در فضای محدودشان زمام امور را در دست خود بگیرند.
هنر به افراد معلول و ناتوان امکان میدهد تا به شیوه ای امن و نمادین احساساتی نظیر خشم را بیان کنند و این در حالی است که به ویژه بیان خشم برایشان بسیار سخت است؛ زیرا این افراد بسیار به دیگران وابسته اند به این ترتیب راهی برای رهایی از آشفتگی های بدن و جهان خود پیدا میکنند و یاد میگیرند چگونه با شرایطی که زندگی شان را محدود کرده، سازگار شوند.
هنر به آنها راهی نشان میدهد تا چیزهایی خلق کنند که از آن چیزها احساس غرور کنند و بر زیبایی جهان و معنای زندگی خود بیفزایند و بر احساسات خود به ویژه آن احساساتی که به ناتوانیشان مربوط هستند، فایق آیند.
هنر می تواند ابزار قدرتمندی برای درک بیان خود و گاه حتی آرامش بخشیدن به خود باشد.
اختلالات خوردن:
هنردرمانی در درمان اختلالات خوردن مانند بی اشتهایی و پرخوری عصبی بسیار مؤثر است.
افرادی که به وزن خود وسواس دارند معمولا به دنبال تسلط بر احساسات و تخیلات قدرتمند درباره خوردن هستند و معمولاً آنها را سرکوب می کنند. هنر درمانی راهی خوب برای کنار آمدن با ایده های نهفته در نشانه های چنین اختلالاتی است (ماکین، 2000- هینتز، 2006).
قربانیان سوء استفاده جنسی :
سوء استفاده جنسی چه در کودکی روی داده باشد و چه در بزرگسالی به طور معمول سرکوب میشود و برای بیمار و درمانگر غیر قابل دسترسی به نظر می رسد. حتی اگر حافظه خود شخص نیز آن حادثه را به یاد بیاورد، به طور معمول قربانی با این تهدید مواجه است که اگر ماجرا را برای دیگران بازگو کند تاوان سختی خواهد داد. بنابراین رویدادهای تروماتیک خواه سرکوب شوند و خواه در ناخودآگاه باقی بمانند؛ سبب ترسی میشوند که هنر میتواند بهترین راه برای بیان بدون کلام این احساس باشد. هنر به این افراد کمک میکند تا به تصاویری دسترسی یابند که ذهنشان را شکنجه میدهد (آرینگتون، 2007 – مورفی، 2001).
هنگام جنگ و بلایای طبیعی :
تأثیر وقایعی مانند بلایای طبیعی، جنگ و ... بعد از اتمام آن از بین نمی رود؛ بلکه اغلب به صورت اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD) به داخل بدن کشیده میشود و بر افراد بسیاری که در این وقایع حضور داشتند تأثیر می گذارد.
بعضی از این وقایع به قدری ویرانگرند که کلمات در بیان آنها شکست میخورند و تصاویر به بهترین راه برای بیان اینکه چه فشاری نیاز به رهاسازی دارد، تبدیل میشود.
به طور مثال در کمپ نازیها کودکان از هنر استفاده میکردند تا به طور خیالی از مکان وحشتناکی که بودند فرار کنند.
هنر درمانگران زیادی به کودکانی که در واقعه کاترینا آسیب دیده بودند؛ کمک کردند و نمایشگاهی از آثار این کودکان در سال ۲۰۰۷ در موزه هنر نیواورلینز تحت عنوان کاترینا از منظر کودکان برگزار شد (www.katrinaexhibit.org).
از آنجا که این تجربه های آسیب زا بیشتر بر کسانی تأثیر می گذارد که در قبال آن تجربه ها سکوت میکنند هنر درمانی میتواند گزینه مناسبی برای این افراد باشد.
به طور مثال سی سال بعد از انفجار بمب اتمی در هیروشیما یک ژاپنی در کانال تلویزیونی از نجات یافتگان حمله خواست تا خاطراتشان را در قالب طراحی ارائه دهند. صدها بزرگسال از این فرصت که میتوانستند با ترومایی که هنوز هم برایشان دردناک بود به وسیله درست کردن تصاویر کنار بیایند استقبال کردند (روبین، 1396).
بیماران حاد پزشکی:
بررسیها نشان میدهد که هنردرمانی در بیماران مبتلا به بیماری های پزشکی حاد مانند، سرطان و ... که تحت معالجه پزشکی قرار دارند به بهبود کیفیت زندگی کمک میکند و انواع علائم روان شناختی ناشی از بیماری را در آنها کاهش می دهد.
در یکی از این روشها از تکنیک تصویرسازی برای بیماران مبتلا به سرطان استفاده شد. بدین ترتیب که بیمار اختلال و تلاش بدنش برای مبارزه با آن را تصویر سازی می کند یا میکشد. نتایج نشان از کاهش درد و اضطراب ناشی از بیماری میداد. پژوهشها نشان میدهد که آفرینش و خلق هنر علاوه بر روان به طور غیر مستقیم بر جسم نیز تأثیر دارد.
بحرانهای خانواده :
تأثیرات مختل کننده غیر قابل گریز ناشی از فروپاشی خانواده مانند، طلاق، جدایی، نامادری و ناپدری کودکان، خانواده های بسیاری را برای درمان راهی درمانگاه ها کرده است.
هنردرمانی نه تنها برای مراجعان فردی بلکه برای خانواده ها نیز مفید است؛ زیرا زمانی که افراد با یکدیگر صحبت نمیکنند قادر هستند با هم نقاشی بکشند یا کاری هنری انجام دهند.
زمانی که خانواده دچار شکاف میشود؛ بعضی از کودکان به محل های نگهداری از کودکان بی سرپرست یا مراکز بهزیستی انتقال داده میشوند. هنردرمانی به این کودکان کمک میکند تا با دلسردی ناگهانی و دلبستگی شکننده در پی آن کنار بیایند و احساسات آشفته ای که قادر به بیانش نیستند را از طریق هنر سازماندهی کنند (بتس، 2003).
زندانیان :
هنوز هم تنها راه توقف چرخه تبهکاری گذراندن دورانی در حبس برای توانبخشی است. هنر در زندان یک روش سودمند گریز ناپذیر برای پر کردن وقت است. از آنجا که بزهکاران و مرتکبان جرم که اغلب بد گمانند افراد پر دردسری هستند که تشنه هیجان و توجه هستند بیشتر به نقاشی طراحی و شکل دادن به خمیر و گل علاقمند می شوند. انجام کار هنری در ابراز احساسات و خشم درونی شان بسیار مؤثر است.
کودکان کار و خیابان:
همچنین هنر برای کودکان خیابانی و کودکان کار راه سالمی برای دور نگه داشتن آنها از مخاطراتی چون مواد مخدر و جرمهای رایج محله های فقیر که این کودکان را تهدید میکند و عامل رشد درون فردی در آنان میشود؛ است.
مدارس:
از هنردرمانی در مدارس نیز میتوان بهره برد.
هدف اولیه هنردرمانی در مدرسه کمک به کودک برای دستیابی به توانایی یادگیری است.
هنردرمانگر در مدرسه می تواند روی استرسهای ناشی از درس کار کند و عملکرد کودک و در نتیجه یادگیری را در این افراد بالا ببرد. (اولمن و داچینز، 1975)